سرگشته گشتنش به کناری ! کنار آمدنش ؛ چگونه ؟!
سایه هایی جلوی چشمم رژه می روند:
دستت که به دور گردنم حلقه شده قلقلکم می دهد!
زمزمه می کنی و (حرم نفست داغم می کند..)می گویی :
(قرارمون این باشه که هرکی خیانت کرد خونش واسه اون یکی حلاله..!)
می خندم..!
رژه سایه ها که تمام میشود:
5صبح..
زندان اوین..
طناب دار گردنم را قلقلک می دهد!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
+ یه نوشته قدیمی ِ..مال جوونیامِ..
+ نوشته شده در بیست و هشتم تیر ۱۳۹۲ ساعت
توسط نور
|
ما خود شکسته ایم؛